فیلسوف معروف کارل پوپر معتقد بود که «زندگی سراسر حل مسئله است». ما هر روزه با مسائل مختلفی مواجه هستیم که باید آنها را حل کنیم. از این رو یکی از مسئولیتهای والدین در زمینه تربیت کودک و نوجوان پرورش مهارت حل مسئله در آنان به عنوان یکی از مهارت های ده گانه زندگی است.
در این مقاله از مجله تخصصی آریاکید به بررسی مهارت حل مسئله و راهکارهای پرورش آن در کودکان می پردازیم.
چرا پرورش مهارت حل مسئله در کودکان و نوجوانان مهم است؟
مواجهه با مشکلات و مسائل در زندگی امری طبیعی و اجتنابناپذیر است و افراد در سراسر زندگی خود با مسائل و مشکلات مختلفی رو به رو میشوند. از این رو توانایی افراد در مواجهه با اینگونه موقعیتها به شیوه صحیح و کارآمد از اهمیت بالایی برخوردار است.
پژوهشها نشان دادهاند افرادی که از مهارت های حل مسئله پایینی برخوردارند در برخورد با مشکلات با شکست مواجه میشوند. آنها به محض رویارویی با موانع، ممکن است با بروز رفتارهای تنشزا نسبت به آن واکنش نشان دهند. یا احساس ناکامی کنند، پرخاشگر شوند و برای پرهیز از موقعیت مشکلساز گوشهگیر شوند. فرایندی که میتواند بروز رفتارهای سازشنایافته را برای فرد در پی داشته باشد (فاکس و هندرسون، 2013). از این رو توانایی حل مسئله از جمله اساسیترین مهارت ها در رویارویی با اینگونه مسائل و مشکلات است.
مهارت حل مسئله چیست؟
مهارت حل مسئله (Problem-solving skills) یکی از تواناییهای عالی ذهن است. در مهارت حل مسئله فرد باید با برقراری روابط بین تجربههای گذشته با مسئله، رابطه بین آنها را کشف و با توجه به آن، راه حلهای مناسب را اتخاذ کند (اسرا، 2013).
به عبارتی دیگر حل مسئله، عمل تصمیمگیری است که شامل شناخت و مشخص کردن موقعیتی است که در آن تصمیمگیری، جمعآوری اطلاعات، بررسی، تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود انجام میشود.
در فرایند حل مسئله پیامدهای رفتار در آن وضعیت و گرفتن بازخورد از محیط اجتماعی توسط فرد ارزیابی می شود (اروزکان، 2013)، و در نتیجه شخص با جایگزین کردن تصمیمهایی که میتواند نتایج مثبت و موثرتری را برای زندگی وی در پی داشته باشد، اقدام به اتخاذ تصمیمی مناسبتر میکند.
چنانچه مشخص است مهارت حل مسئله به مجموعه تواناییهای گفته میشود که کودک در هنگام مواجهه با مشکلات یا چالشها و برای حل این مشکلات به کار میگیرد.
ضرورت پرورش مهارت حل مسئله در کودکان و نوجوانان
مهارت حل مسئله به فرد کمک میکند تا در مواجهه با چالشهای زندگی، امکانات گوناگون پیرامون خود را شناسایی و از آنها به منظور تصمیمگیری مناسب و حل مسئله در شرایط گوناگون استفاده کند.
پرورش مهارت حل مسئله میتواند پیامدهای مهمی را برای کودکان در زمینه برقراری روابط بین فردی فراهم کند. برای مثال این مهارت ها باعث میشود کودکان در ارتباطات اجتماعی موفقتر عمل کنند و به رفتارهای مسالمتآمیز و افزایش عزت نفس دست یابند.
در بطن تغییرات سریع اجتماعی فرد باید یاد بگیرد جایگاهی در اجتماع بیابد. با همسالان رابطه مطلوب برقرار کند. خود را با مدرسه، اجتماع، همسالان و خانواده سازگار کند. و به بسیاری از مهارت های فردی و بین فردی حیاتی که وی را برای زندگی آینده آماده میکند، تسلط یابد (پاکدامن و نصیری، 1393).
بنابراین نیاز به مهارت های حل مسئله در تمامی زمینههای زندگی مشهود است و فرد آن را از طریق تعامل با محیط و از طریق آموزش کسب میکند.
بر این اساس والدین آشنا با روشهای حل مسئله سعی میکنند به کودکان خود برای فکر کردن درباره چالشهای پیش رو، در نظر گرفتن راه حلهای مختلف و انتخاب بهترین راه حل کمک کنند.
ایجاد بستر مناسب برای پرورش مهارت حل مسئله در کودکان و نوجوانان
در این بخش به بیان راهکارهایی میپردازیم که بستر مناسبی را برای پرورش مهارت حل مسئله در کودکان و نوجوانان ایجاد میکنند:
ترغیب مشارکت کودکان
الگوهای ارتباطی اعضای خانواده بایستی به گونهای باشد که به کودکان و نوجوانان و تواناییها و افکار آنها توجه شود. مشارکت دادن بچه ها در تصمیمگیریهای مرتبط با آنها و بکارگیری فکر آنها در پرورش مهارت حل مسئله موثر است.
عدم سرزنش
در صورت اشتباه کردن کودکان یا تصمیمات نادرست آنها از برخوردهای تند و یا سرزنش جلوگیری کنید. این برخوردها مانع از پرورش مهارت حل مسئله میشوند.
استفاده از بازی برای پرورش مهارت حل مسئله
در قالب بازی میتوان راهکارهای حل مشکلات و شناسایی علل چالشها را مورد بررسی قرار داد. همچنین با خرید اسباب بازی مناسب میتوان به پرورش مهارت حل مسئله در کودکان کمک کرد.
بهره بردن از داستان
خرید کتاب کودک و مطالعه داستان و قصه و بیان موقعیتهای چالش برانگیز و حل آن توسط شخصیتهای داستان میتواند از لحاظ ذهنی به کودک کمک کند.
توضیح و تبیین مسائل
در بسیاری موارد زمانی که خود شما با مشکلی رو به رو میشوند میتوانید به کودکان راهکارهای آن را توضیح دهید. با توضیح مسئله و شناخت ابعاد مختلف آن و بررسی راههای حل مسئله، کودکان را با فرایند حل مسئله آشنا میکند.
پرورش مهارت حل مسئله و خلاقیت کودکان در بازی
وقتی از خلاقیت صحبت میکنیم، منظورمان چیست؟ خلاقیت و حل مسئله کودکان به چه نحوی در بازی نمود مییابد؟
آیا همه بازیها خلاق هستند؟ آیا برخی از بازیها از بقیه بیشتر خلاقیت را پرورش میدهند؟ اگر کودکی در بازی خلاقی شرکت کند، آیا این خلاقیت را در زندگی واقعی هم به خوبی نشان خواهد داد؟
خلاقیت مفهوم سادهای نیست. یک مشخصه شخصیتی است. یعنی روشی است برای برخورد با خود و جهان که معمولا انعطافپذیر، خودجوش و با کنجکاوی و سماجت همراه است.
کودکانی که به عنوان خیلی خلاق شناخته میشوند دارای سماجت، سطح انرژی بالا، اعتماد به نفس، استقلال در قضاوت و انعطافپذیری هستند. آنان پذیرای تجربیات جدید هستند و بردباری و حس شوخطبعی از ویژگیهای آنان است. به علاوه، آنها نسبت به احساساتشان آگاه و پذیرا هستند و درباره جهان کنجکاوند. (بارون و هرینگتون، 1981؛ جانوس و رابینسون، 1985)
ارتباط مهارت تفکر خلاق و مهارت حل مسئله
اگرچه روانشناسان همواره برای اینکه مشخص کنند چه ویژگیهای فکریای برای خلاقیت لازم است، با مشکل روبرو بودهاند. با این وجود، بیشتر آنها موافقند که این مهارت ها وضعیت نامتعارفی را در ذهن ایجاد میکند تا با تفکرات هشیارانه، ذهن، اصول شناختی خاصی برای خود را به دست آورد. و با استفاده از مقایسهها و تشبیهات، سؤالهایی مبتکرانه بپرسد و راههای خلاقانه بسازد. (بارون و هرینگتون، 1981)
یکی از جنبههای خلاقیت، تفکر خلاق است. مهارت تفکر خلاق نیز یکی از مهارتهای پایه است و نقش مهمی در پرورش مهارت حل مسئله دارد. به دلیل اینکه خلاقیت معمولا فرآیندی فکری است، راهی برای تفکر خلاقانه و ابزار مناسبی برای حل مسأله است.
انواع فرآیند حل مسئله
یک جنبه از فرآیند خلاقیت که بارها در تحقیقات روی بازی بچه های پیش دبستانی بررسی گردید، توانایی درگیر شدن در چیزی است که ما به آن حل مسأله واگرا و حل مسأله همگرا میگوییم. در ادامه با این جنبهها بیشتر آشنا خواهیم شد.
در طول 20 سال گذشته میزان قابل توجهی از مطالعات بر کودکان پیش دبستانی معطوف بوده و بر رابطه بین بازی و حل مسأله تمرکز داشته است.
به طور دقیقتر، محققان تأثیر انواع اسباب بازی و نقشه ذهنی بازی در ذهن کودک را بر توانایی حل مسائلی که هم یک راه حل نیاز داشته باشد و هم به ترکیب راه حلها نیاز داشته باشد، بررسی کردهاند.
عموما این آزمایشها طوری طراحی شدهاند که به کودکان اجازه دهند در یک بازی آزاد با وسایلی که بعدا در حل مسائلی با یک راه حل استفاده خواهد شد، شرکت کنند. یا رابطه بین وانمود کردنها در بازی ها را با توانایی کودکان در روبرو شدن با مشکلات چند راه حلی (نیازمند ترکیب راه حلها) بررسی کند. (رابین، فین و واندنبرگ، 1983)
حل مسئله همگرا
حل مسئله با یک راه حل نیازمند توانایی درگیر شدن در چیزی است که به عنوان حل مسئله همگرا شناخته میشود. (پپلر، 1979؛ رس، 1981) حل مسئله همگرا یعنی توانایی جمع کردن تکههای جدای اطلاعات در کنار هم برای رسیدن به یک راه حل درست.
برای مثال، به ماهیت مسائلی که سیلوا به عدهای از کودکان پیشدبستانی ارائه کرد، دقت کنید. ( سیلوا، 1977) چند کودک روی صندلیهایی نشستهاند. از آنها خواستند بدون اینکه از روی صندلیشان برخیزند، تلاش کنند تا به شیئی که در فاصلهای خارج از دسترس آنها قرار گرفته، دست پیدا کنند.
دو تکه چوب برای آنها گذاشته شده بود. طول هر کدام از آنها به اندازهای نبود که به آن شیء برسد. مگر آنکه هر دو تکه چوب را محکم در کنار هم نگه میداشتند. فقط در این صورت کودک به آن شیء میرسید.
تاثیر بازی در حل مسئله همگرا
سیلوا بچههای پیشدبستانی را به 3 گروه تقسیم کرد.
به گروه اول اجازه داشتند تا با وسایل حل مسأله قبل از آزمون به صورت آزادانه بازی کنند.
گروه دوم به عنوان تماشاگر کسی را میدیدند که مسأله را حل میکرد، پیش از اینکه از آنها خواسته شود خودشان مسأله را حل کنند.
نهایتا گروه سوم که گروه کنترل بود، نه تجربهای با وسایل بازی داشتند و نه موقعیتی برای مشاهده حل مسئله توسط فردی دیگر.
کودکان گروه اول و دوم که یا با وسایل بازی کرده بودند یا فرد دیگری را در حال حل مسئله دیده بودند، به مراتب بهتر از گروه سوم مسئله را حل کردند.
نکته جالب این بود که گروه اول انگیزه بالا و سماجت بیشتری در حل مسئله داشتند. و این موضوع در گروه دوم مشاهده نگردید. اگرچه آنها مسئله را فورا یا به راحتی حل کردند.
حل مسئله واگرا
در حل مسئله چند راهحلی نیازمند استفاده از حل مسئله واگرا هستیم. مهارت حل مسئله واگرا یعنی توانایی اینکه چیزی را از ابتدا ببینیم و راه حلهای مختلف را در نظر بگیریم.
مثلا ممکن است از کودکی بخواهیم که تمام شکلهایی که میشود با استفاده از اسباب بازی لگو ساخت را به ما نشان دهد.
حل مسئله واگرا معمولا به فرآیند یادگیری مرتبط است طوری که این مدل حل مسئله، به تجربههای فکری مرسوم در کلاس و انجام امتحانهایی که سؤالهایش فقط یک پاسخ صحیح دارد، ربط پیدا میکند. (گیلفورد، 1967)
ارتباط مهارت حل مسئله و اسباب بازی ها
به نظر میرسد بین حل مسأله واگرا و ویژگی اسباب بازی های کودکان ارتباطی وجود دارد. (پپلر و رس، 1981؛ اسمیت و داتون، 1979؛ سیلوا، برونر و جنوا، 1976) نتایج پپلر و رس را در نظر بگیرید.
آنها برای 64 کودک پیشدبستانی موقعیتی را فراهم کردند که مکررا با اسباب بازی های همگرا بازی کنند، مثل پازل هایی که فقط یک جواب صحیح دارد یا اسباب بازی های واگرا مثل تکههای لگو که به شکلهای مختلفی در کنار هم قرار میگیرند.
بعدا از آنها خواسته شد مسائل مختلفی را حل کنند تا میزان مهارت حل مسأله را در آنها اندازه بگیرند.
اهمیت دقت در انتخاب اسباب بازی
کودکانی که با اسباب بازی های واگرا بازی کرده بودند، در حل مسائل انعطافپذیرتر بودند. مثلا آنها سریعتر از گروه دیگر راههای بیتأثیر را رها کرده و به دنبال راه حلی جدید میگشتند.
محققان دریافتند کودکانی که با پازل های دارای یک جواب درست، بازی کرده بودند، احتمالا آموختهاند که هر مسألهای یک جواب دارد. و برای پیدا کردن آن یک جواب مصرانه جستجو میکردند.
در حالی که بازی با اسباب بازی هایی که به شکلهای مختلف در کنار هم قرار میگیرند، به کودکان آموخته بود که برای هر مسألهای راه حلهای متعدد وجود دارد و این امکان وجود دارد که از تصور خلاق بدون محدودیت میشود استفاده کرد.
بنابراین والدین در خرید اسباب بازی برای کودکان باید این یافتههای علمی را در نظر بگیرند. بهتر است که در سنین پایین از اسباب بازی های همگرا و سپس با رشد مهارت حل مسئله کودک از اسباب بازی های واگرا استفاده شود.
منابع:
شهلا، پاکدامن، مرتضی نصیری، (1393). سبک های فرزند پروری ادراک شده و ترس از ارزشیابی منفی: مقایسه دختران نوجوان تیزهوش و عادی، فصلنامه روان شناسی تحولی: روان شناسان ایرانی، 39، 1، 249 – 269.
Esra, D. (2013). Adaptation of Social Problem Solving for Children Questionnaire in 6 age groups and its relationships with preschool behavior problems. Edam Education Consultancy, 13 (1), 491 498.
Erozkan, A. (2013). The effect of communication skills and interpersonal problem solving skills on social self-efficacy. Educational Sciences: Theory & Practice, 13(2), 739-745.
Pugliese, C., & White, S. W. (2013). Brief report: Problem solving therapy in college students with autism spectrum disorders: Feasibility and preliminary efficacy. Journal of Autism and Developmental Disorders,12(3), 34-4.
Barron & Harrington, 1981; Janos & Robinson, 1985.
Barron & Harrington, 1981
Rubin, Fein, & Vandenberg, 1983.
Pepler, 1979; Pepler & Ross, 1981
Sylva 1977.
Guilford, 1967.
Pepler & Ross, 1981; Smith & Dutton, 1979; Sylva, Bruner, & Genova, 1976.