هوش معنوی توانایی مختص بشر برای آگاهی از خود، محیط و تواناییهایش برای معنابخشی به زندگی، مواجهه با مشکلات و استفاده از منبعی بالاتر از خرد و معنویت است. این نوع هوش از سنین پایین در کودکان شروع به رشد میکند و نقش مهمی در رشد معنوی و کیفیت زندگی بزرگسالی آنان دارد. در این مطلب از مجله تخصصی آریاکید، به ابعاد مختلف هوش معنوی در کودکان و روشهای تقویت آن میپردازیم.
نگاهی به تاریخچه هوش معنوی
معنویت برای قرنها موضوعی مربوط به حوزه الهیات و فلسفه بوده است. اما نیازها و تواناییهای معنوی انسان در قرن اخیر به موضوعی مهم برای مطالعه در رشته روانشناسی تبدیل شده است.
ویکتور فرانکل از روانشناسان پیشرو انسانگرا با کتاب معروف خود با عنوان انسان در جستجوی معنا، بر نیاز انسان به معناجویی و اهمیت و ضرورت آن در رشد انسان تاکید کرد. این کتاب دریچهای را برای تحقیقات بیشتر در این زمینه باز کرد. به طوری که معنویت در حال حاضر به طور گسترده در ادبیات روانشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
اما برای اولین بار، زوهر در سال 1996 مفهوم هوش معنوی (Spiritual intelligence) یا بهره معنوی / ضریب معنوی (Spiritual quotient) را معرفی کرد. این هوش در مقایسه با ضریب هوشی (IQ) یا ضریب هیجانی (EQ) با بهره یا ضریب معنوی (SQ) بیان میشود.
از آن زمان محققان به دنبال شفافسازی، تحلیل و توسعه جنبههای مختلف این مفهوم بودهاند. ایمونز در سال 1999 عنوان کرد که هوش معنوی به عنوان یک پتانسیل مهم برای گسترش درک انسانها از ابعاد اساسی زندگی، نقشی محوری بازی میکند.
در سالهای اخیر، تلاشهای متعددی توسط روانشناسان برای مفهومسازی و اندازهگیری هوش معنوی انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده، میتوان گفت که هوش معنوی به عنوان یک توانایی تسهیلکننده در جهت کشف یا ساخت معنا در ابعاد مختلف زندگی، عمل میکند.
بسیاری از سنتهای معنوی (مانند بودیسم، شمنیسم، معنویتگرایی و غیره) و همچنین بخشهایی از ادبیات روانشناختی بر تغییر آگاهی و یافتن معنا، به عنوان عوامل مهم در رشد معنوی انسانها، تأکید دارند.
هوش معنوی چیست؟
گریفیث هوش معنوی را به عنوان بعد بالاتری از هوش تعریف میکند که ویژگیها و قابلیتهای خود واقعی انسان را در قالب خرد، شفقت، صداقت، شادی، عشق، خلاقیت و آرامش، فعال و شکوفا میکند.
هوش معنوی به معنای عمیقتری از معنا و هدف منجر میشود. علاوه بر این، هوش معنوی طیف گستردهای از مهارت های مهم (هم مهارت های زندگی و هم مهارت های کاری) را افزایش میدهد.
کینگ رویکرد تجربیتری دارد. او هوش معنوی را مجموعهای از ظرفیتهای ذهنی تعریف میکند که به آگاهی، ادغام و کاربرد تطبیقی جنبههای غیرمادی و متعالی وجود فرد کمک میکند و منجر به نتایجی مانند تأمل عمیق وجودی، تقویت معنا و شناخت خود متعالی میشود.
از نظر برخی روانشناسان، هوش معنوی از عملکرد همزمان هوش منطقی ریاضی و هوش هیجانی ناشی میشود. بنابراین هوش معنوی زمانی بروز مییابد که هوش منطقی ریاضی و هوش عاطفی در حالت خودآگاهی یا حضور به کار گرفته شود.
برخی از محققان مانند ایمونز ادعا میکنند که هوش معنوی شکلی از هوش است که شامل مجموعهای از ظرفیتها و تواناییها است که افراد را قادر میسازد تا مشکلات را حل کنند و به اهداف زندگی روزمره خود دست یابند. این تعریف فرض میکند که معنویت را میتوان در قالبهای انطباقی شناختی – انگیزشی مفهومسازی کرد.
هوش معنوی و هوش وجودی
ایمونز در سال 1999 ادعا کرد که طبق نظریه هوش های چندگانه گاردنر، هوش معنوی معیارهای یک روش هوش مستقل را برآورده میکند و آن را میتوان در میان هوش های چندگانه گاردنر قرار داد. گاردنر با این نظر مخالفت کرد و هوش وجودی را به عنوان جایگزینی برای هوش معنوی پیشنهاد کرد.
هوش وجودی یا هوش هستی گرا به عنوان توانایی ایجاد سیستمی از باورها و ارزشها شناخته میشود که به فرد اجازه میدهد معنای وجودی زندگی و جنبه وجودی هر موقعیت را تشخیص دهد.
اگرچه گاردنر هوش وجودی را به عنوان جایگزینی برای هوش معنوی و هوش اخلاقی پیشنهاد میکند، اما به دلیل فقدان معیارهای علمی قابل سنجش، آن را در مدل هوش های چندگانه خود لحاظ نکرد. گاردنر معتقد است که هم محدودیتهای نظری و هم محدودیتهای عملی، هوش معنوی را به ساختاری بسیار بحثبرانگیز در ادبیات روانشناسی تبدیل میکند.
هوش معنوی به عنوان توانایی برای حل مشکلات، جستجوی معنا و بیان ارزشها درک میشود اما هوش وجودی نیز چنین است. در نگاه اول، هوش معنوی و هوش وجودی بسیار شبیه هم به نظر میرسند، اما با بررسی دقیقتر میتوان گفت که هوش وجودی مفهومی گستردهتر از هوش معنوی است.
نسبت بهره معنوی و هوش اخلاقی
با اینکه هوش اخلاقی و هوش معنوی وجوه مشترکی دارند اما به طور کلی متفاوت هستند. در حالیکه هوش معنوی به تواناییهای مرتبط با رویکردهای ذهنی برای معنابخشی به ابعاد مختلف زندگی مربوط میشود، هوش اخلاقی را میتوان توانایی درک درست از نادرست و عمل بر اساس آن تعریف کرد. به این ترتیب، هوش اخلاقی چارچوبی را برای رفتار صحیح فراهم میکند.
هوش اخلاقی بیشتر به فضایل انسانی مثل همدلی، وجدان، مدارا، انصاف و امثال آن مربوط میشود. در حالیکه هوش معنوی به رویکرد و ذهنیت ما در مورد معنا، ارزش و غایت ابعاد مختلف زندگی مرتبط است.
پس به طور خلاصه میتوان گفت که هوش معنوی توانایی ذهنی و شناختی معنابخشی به زندگی است اما هوش اخلاقی توانایی تشخیص و انجام رفتار درست است.
فواید توسعه هوش معنوی
این نوع هوش کارکردها و فواید مختلفی در زندگی انسان دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- همان طور که شما این هوش را توسعه میدهید به معنای عمیقتر وقایع زندگی پی میبرید و احساس میکنید که همه چیزها به هم متصل و باهم در ارتباط هستند.
- اگر توانایی ذاتی برای دسترسی به منابع بالاتر خرد را دارید، شروع به اتصال به شهود و حکمت درونی خود خواهید کرد.
- در حال حاضر بیشتر حضور خواهید داشت. شما قادر خواهید بود روابط عمیقتر و معنیداری با دیگران برقرار کنید و هر بار که به راهنمایی نیاز دارید، از سطح بالاتری از آگاهی به راهنمایی دسترسی پیدا کنید.
- شما انعطافپذیرتر خواهید بود. خواهید فهمید که زندگی مسیری خیرخواهانه است که شما را راهنمایی میکند تا با بیان برتر روح خود زندگی کنید. و اینکه هر چالش و شکست فقط راهی است که شما را در مسیر درست زندگی قرار میدهد.
- احساس شادمانی و آرامش بیشتری خواهید داشت و مطمئن خواهید بود که همه به شما برای پیروزی در مسیر رشد معنوی، یاری میرسانند.
- دانستن اینکه عشق بر همه مصیبتها غلبه میکند، اینکه شما هرگز تنها نیستید و به دلیل بسیار مهمی وارد این سیاره شدهاید.
- دقیقا میدانید که چگونه به پیشرفت دیگران کمک کنید. شما قادر خواهید بود مستقیما با آنها ارتباط برقرار کنید. و درک واضحتری از وضعیت و اهداف معنوی آنان خواهید داشت.
- هنگامی که هوش معنوی را توسعه میدهید، به طور کلنگر با جهان هماهنگ میشوید و دیگر توسط محدودیتهای ساخته دست بشر محدود نخواهید شد.
کودکی، مقطعی مناسب برای تقویت هوش روحانی و معنوی است.
تقویت هوش معنوی در کودکان
هنگامی که به دنیای معنوی خود اشاره میکنیم، منظورمان اغلب دین و مذهب است. آموزهها و مناسکی که یک سبک زندگی خاص را تشکیل میدهند که برای نزدیک کردن ما به یک قدرت برتر طراحی شده است. با این حال، انسانها میتوانند، به طور منظم، تجربههای معنوی خارج از دین داشته باشند. در کودکان این نوع تجارب معنوی بسیار رایج است.
تجارب معنوی کودکان
شواهد رو به رشد نشان میدهد که کودکان از سه سالگی به بعد تجربیات معنوی عمیق و موثر در زندگی دارند که معمولا در خاطر آنها میماند و بعدها نیز قادر به یادآوری و توصیف آنها هستند.
با پرورش این ظرفیت معنوی یا هوش معنوی، والدین، مربیان و معلمان میتوانند از رشد کلی کودکان به گونهای حمایت کنند که به آنها کمک کند تا به بزرگسالانی عمیقا خردمند و متفکر تبدیل شوند.
کودکان اغلب زندگی معنوی غنی و پر از شگفتی دارند. این تجربیات میتواند شامل مواردی از قبیل زیر باشد:
- پرسیدن سؤالات بزرگ در مورد معنای زندگی
- احساس درک افکار و احساسات دیگران
- داشتن خرد فراتر از سن خود
- احساس ارتباط با همه چیز
- دیدن نامرئیها، یا دانستن چیزهایی که شاید غیرممکن به نظر برسد.
- احساس دریافت الهام یا پیام درونی
این نوع تجربیات میتوانند منحصر به فرد باشند، اما برای هر کودک، اغلب به صورتهای مختلف تکرار میشوند. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است با موجودی نامرئی رابطه برقرار کند که از نظر او به عنوان یک راهنمای خیرخواه که در مواقع ضروری از او حمایت میکند (دوست خیالی) محسوب میشود. یا ممکن است یک کودک آنقدر همدل باشد که به معنای واقعی کلمه بداند اطرافیانش چه وضعیت درونی را تجربه میکنند.
روش برخورد با تجارب معنوی کودکان
بازخورد و شیوه برخورد والدین وقتی کودکان این نوع تجارب یا احساسات معنوی را آشکار میکند، در توسعه یا سرکوب این هوش در آنها بسیار تعیینکننده است.
واکنش از روی ترس یا نادیده گرفتن این تجربه به عنوان خیالی یا احمقانه به سادگی به مکالمه پایان میدهد. و به احتمال زیاد این تمایل ذاتی معنوی در کودک سرکوب میشود. با این حال، اگر با صبر و تأمل پاسخ دهیم، میتوانیم در را به روی فرصتهای فزایندهای برای درک، یادگیری و رشد هوش معنوی کودکان باز کنیم.
با آگاهی، بحث و تمرین، کودکان به مرور زمان میتوانند تواناییهای معنوی خود را در زمینههای مختلف، از جمله بهبود مهارتهای پایه در مدرسه، زندگی اجتماعی و در نهایت، دنیای کار بهطور سازنده به کار ببرند.
تنوع و ابعاد تجربههای معنوی در کودکان
هوش معنوی در هر کودکی ممکن است به شیوه متفاوتی بروز و ظهور پیدا کند. بینش، ادراک یا احساس معنوی آنها مانند باورها، ترجیحات یا سبک یادگیری آنها شخصی خواهد بود. به طور کلی میتوان گفت که هوش معنوی شامل مضامین زیر است:
- افزایش خودآگاهی
- حفظ عشق و اعتماد به زندگی
- یافتن معنا در فعالیتهای روزانه و احساس هدف از طریق خدمت
- پرورش پذیرش، کنجکاوی ملایم و عشق به هر آنچه هست
- تسلیم ملایم به حقیقت یا خود برتر
- وضوح نیت همسو با خرد و شفقت
کودکان اغلب میتوانند به طور طبیعی زیر سطح اشیا را ببینند. آنها این کار را با چیزی که به عنوان «ذهن مبتدی» نامیده میشود، انجام میدهند. آنها ممکن است کلماتی برای توصیف تجربیات خود به روشی بالغانه نداشته باشند، با این حال آنان این ظرفیت را دارند که برای دریافت آگاهی بزرگتری ذهن خود را باز نگه دارند.
احساس معنوی آنها از این ارتباط متقابل اغلب به صورت دلسوزی – نسبت به نوزاد، حیوان آسیبدیده یا دوستی که در حال مبارزه با بیماری است – یا با دادن هدایایی (مثل ساختن یا خرید اسباب بازی و هدیه آن به یک دوست، کارتهای بازی، اشیاء یافت شده، یادگاریهای مورد علاقه) بیان میشود.
توجه و تشویق والدین در زمان بروز این جریان احساسات سخاوتمندانه کودکان و نوجوانان، میتواند نقطه شروعی مناسب برای توسعه هوش روحانی و معنوی در آنان باشد.
پرورش معنویت در کودکان
هرچه بیشتر رشد هوش معنوی را در فرزندان خود تقویت کنیم، او در سایر ابعاد هوش و مهارت های زندگی نیز بهتر و قویتر میشود. از طریق رشد معنوی، کودکان یاد میگیرند که از ویژگیهایی مانند همدلی، شفقت، مسئولیت و احترام به خود و دیگران آگاه باشند و بر اساس آنها عمل کنند.
آنها یاد میگیرند که بتوانند تفاوتهای بین افراد را بدون احساس ترس یا نفی به رسمیت بشناسند. آنها به همه موجودات و به زمین و محیط زیست عشق میورزند و برای محافظت از آن اقدام میکنند.
شرط رشد تواناییهای معنوی در کودکان این است که در برخورد با احساسات و تجربههای معنوی آنها نکاتی را در نظر داشته باشیم؛ از جمله:
- نزدیک شدن به کودک با قلب و ذهنی باز.
- ارائه فرصتهایی به کودکان برای گفتگو درباره احساسات یا تجارب معنوی خودشان.
- صبور بودن حتی اگر تجربیات آنها با باورهای خودمان در تضاد باشد.
اگر صرفا با تفکر و هوش منطقی یا مبتنی بر حواس پنجگانه با این نوع تجارب کودکان روبرو شویم، مانعی در مسیر رشد معنوی و روحانی آنان ایجاد کردهایم. اما روبرو شدن با ذهنیتی باز و بدون سوگیری، باعث درک بهتر احساسات و تجارب معنوی کودک و رشد بیشتر آن خواهد شد.
توصیههایی برای کمک به بهبود رشد معنوی کودکان
این توصیهها را برای کمک به رشد هوش معنوی فرزندتان در نظر بگیرید:
- حتی در کودکان بسیار خردسال، سعی کنید علائم هوش معنوی را در کلام و رفتار آنان، با توجه به مواردی که توضیح دادیم، شناسایی کنید.
- به ادراکات گسترده و تجارب و تواناییهای غیرعادی آنها توجه کرده و آن را تصدیق کنید.
- از کودکان دعوت کنید تا با بررسی افکار، احساسات، ترجیحات و فضایل خود مانند شفقت، اعتماد، شجاعت و ملایمت، چشمانداز درونی خود را کشف کنند.
- سعی کنید در مورد تجارب معنوی کودکان با آنان صحبت کنید. تلاش کنید مفاهیمی را برای توصیف احساسات معنوی پیچیده مانند هیبت، شگفتی، بینش، شهود، شناخت درونی، یادآوری ناگهانی، آگاهی یا ارتباط درونی را به آنان پیشنهاد دهید.
- با حوصله به کودکان گوش کنید و فضای همدلانهای را برای اظهار و توسعه ایدههایشان ایجاد کنید.
- سؤالات باز و بدون پاسخ «درست یا غلط» بپرسید که فرصتی را برای نگاه متفاوت به جهان فراهم میکند. (مثل این سوال که: آیا تا به حال در مورد _____ فکر کردهای؟)
حرف آخر هوش معنوی
هوش معنوی، یک توانایی ویژه انسانی است که ما با استفاده از آن سعی در جستجو یا ساختن معنایی برای زندگی خود میکنیم. و ویژگیهای والای معنوی مثل خودآگاهی، عشق، شفقت، مهربانی و ایثار را در خودمان پرورش میدهیم.
احساسات و تجارب معنوی از سنین پایین در کودکان آغاز میشود. برخورد درست و مناسب بر اساس مواردی که در این مقاله مطرح کردیم، یا استفاده از اسباب بازی های مناسب برای تقویت هوش معنوی، باعث بهبود رشد معنوی آنها خواهد شد.
نویسنده: موسی توماج ایری
منابع:
گلی پور، صدیقه؛ حقیقت، سارا؛ معنوی پور، داوود (1393). رابطه هوش معنوی و هوش اخلاقی با معنای زندگی در داوطلبین واکنش اضطراری. فصلنامه علوم اعصاب شفای خاتم، دوره دوم، شماره چهارم، پاییز 1393، صص 20-29.
https://sqi.co/definition-of-spiritual-intelligence/
https://link.springer.com/article/10.1007/s10943-020-01005-8
http://www.localparent.ca/local_parent/parenting/spiritual-intelligence-children/
https://ked.edu.in/moral-intelligence/
https://www.evercoach.com/blog/spiritual-intelligence