اگر اکثر والدین، خصوصا آنهایی که برای اولین بار دارای فرزند میشوند علاقه دارند روش سنجش هوش کودکان را یاد بگیرند و اغلب این سوال را دارند که آیا میتوان در دوره نوزادی و قبل از دو سالگی، هوش کودک را سنجید؟ در این مطلب از مجله تخصصی آریاکید به این سوال پاسخ میدهیم.
اهمیت سنجش هوش کودکان
ارزیابیهای شناختی یا آزمونهای هوش (آزمونهای هوش) برای تعیین توانایی یادگیری کودک با شناسایی نقاط قوت و ضعف شناختی آنها استفاده میشود. هنگامی که نتایج آزمونهای شناختی همراه با اطلاعات پیشزمینه جامع و مصاحبههای والدین و معلم تفسیر شود، میتواند به توسعه مداخلات فردی و برنامههای یادگیری برای کودکان کمک کند.
هنگامی که والدین میخواهند هوش کودک خود را مشخص کنند، اغلب به این دلیل است که به نظر میرسد کودک دارای هوش بسیار پایین یا بسیار بالایی است. برای سایر موارد، امتحانات عادی مدرسه و آزمونهای پیشرفت تحصیلی معمولا کافی است.
سنجش هوش کودکان به این دلیل مهم است که مشخص میکند آیا کودک به آموزش خاصی نیاز دارد؟ آیا کودک استعداد بالایی دارد و آیا به آموزش کمکی نیاز است؟ به همین دلیل این نوع یافته ها می تواند پیامدهای گسترده ای در فرایند آموزش و تربیت کودک و نوجوان داشته باشد.
مولفههای سنجش هوش کودکان زیر دو سال
آنچه در مورد سنجش هوش کودکان زیر دو سال میتوانیم در نظر داشته باشیم، توانایی یادگیری و کاربرد مهارت های لازم برای سازگاری با محیط است. دو تست گزل و مقیاس رشد بیلی برای سنجش هوش کودکان زیر دو سال مورد استفاده قرار میگیرند و باید توسط متخصص انجام و نمرهگذاری شوند.
طراحی این تستها بیشتر بر اساس مشاهدات طبیعی و وضعیت رشدی فعلی کودک است و امکان دارد که در آینده توانایی و هوش کودک با آموزش تغییر پیدا کند. در واقع در این دوره سنی مولفههایی را در مقیاس با همسالان قرار داده و پایینتر یا بالاتر بودن توانایی کودک سنجیده میشود.
بعد از دو سالگی با کارهای عملی و پرسش و پاسخ میتوان به هوشبهرهای جزییتری مانند هوش کلامی، غیرکلامی و حافظه کودک پی برد.
به طور کلی مولفههایی که با توجه به آنها میتوانیم به سنجش هوش کودکان بپردازیم و توانایی کودک از نوزادی تا دو سالگی را بشناسیم عبارتند از:
معیار میزان رشد برای سنجش هوش کودکان
رشد کودک به گونه بنیادی از درون و بر اثر عمل ژنها هدایت میشود و به این فرآیند رسش یا بالیدگی میگویند.
رشد در درجه اول توسط ژنها کنترل میشود و ژنها، توالی، زمانبندی و شکل رشد را تعیین میکنند. ویژگی بارز رشد مبتنی بر رسش همواره به صورت مراحلی ثابت آشکار میشود.
همه کودکان از مراحل رشد یکسان عبور میکنند اما در میزان رشد با هم تفاوت دارند. میزان رشد تحت کنترل تفاوتهای فردی است و این مساله است در ارزیابی تواناییها و سنجش هوش کودکان از اهمیت خاصی برخوردار است.
سرعت رشد، هم به تفاوت در خلق و خو و شخصیت ارتباط دارد. مثلا کودکی که سریع رشد میکند ممکن است زرنگ، باهوش، حاضر جواب باشد و کودکی که به کندی رشد میکند ممکن است محتاط، صبور و خونسرد باشد.
میزان رشد همچنین به رسش دستگاههای عصبی و عضلانی مرتبط است. بنابراین با مطالعه رشد کودک میتوان به نکاتی در مورد هوش او دست یافت.
زمان نشستن، ایستادن یا راه رفتن کودک مورد بررسی قرار میگیرد و با تواناییهای کودکان همسن مقایسه میشود.
18 تا 24 ماهگی کودک دوران رشد حسی و حرکتی است و در این دوره هوش در عمل خود را نشان میدهد. مطالعه در مورد رشد عصبی- حرکتی کودکان میتواند بالاتر یا پایینتر بودن از حد معمول رشد را مشخص کند.
بازتابها و عکسالعملها
نوزاد در ابتداییترین حرکات خود عکسالعملهایی را در برابر محرک بیرونی از خود نشان میدهد که به آنها بازتاب میگوییم.
ابتدا بازتابهایی مثل گریه، مکیدن، رو به طرف صدا کردن و در ماههای بالاتر دست دراز کردن، گرفتن اشیاء و چنگ زدن و بعد ادا کردن کلمه و جمله بازتابهای سازمان یافتهای هستند که در این دوران بروز میکنند.
با بررسی این بازتابها و با توجه به اینکه در زمان مناسب نشان داده شدهاند و یا اینکه دیرتر یا زودتر از سن معمول بروز کردهاند، میتوان توانایی ذهنی و سنجش هوش کودکان را ارزیابی نمود.
عامل ادراک در ارزیابی هوش نوزادان
درک نوزاد از محیط اطراف نشاندهنده توانایی ذهنی اوست که روانشناسان آن را با آزمایشهایی سنجیدهاند. مثلا درک تضاد بین سیاه و سفید، درک تغییر صدای بم و زیر، ایجاد صدای بلند (مانند ترکاندن بادکنک) و دیدن عکسالعملهای حرکتی مانند اینکه بازوها را از هم باز و بعد جمع کنند، چرخاندن سر و تغییر مسیر نگاه میتواند نشانههایی از پیشرفت سیستم عصبی یا ایراد در آن باشد.
مقیاسهای حرکتی سنجش هوش کودکان
حرکات اعضای بدن نشانه پختگی در سیستم عصبی است و در هر ماه که از سن کودک میگذرد این حرکات باید تغییر پیدا کنند. مثلا چنگ زدن، گرفتن اشیا، غلتاندن یک توپ، راه رفتن و دویدن از جمله حرکاتی هستند که از نوزادی تا دو سالگی از کودک انتظار داریم.
هماهنگی حرکتی از جایگاه خاصی در بررسی توانایی ذهنی و سنجش هوش کودکان برخوردار است. فرض کنید یک اسباب بازی را به کودک نشان میدهید و او دستهایش را دراز می کند که آنرا بگیرد. برای این کار چشمها، دستها و بازوها به فعالیت میپردازند.
اینکه کودک جای اسباب بازی را با چشم تشخیص دهد و دستش را به درستی به سمت آن ببرد نوعی ارزیابی از هماهنگی حرکتی است که باز هم در مقایسه با توانایی همسالان اهمیت پیدا میکند.
مقیاسهای ذهنی تست هوش کودکان
نورونهای آیینهای در این دوره سنی از جایگاه خاصی برخوردار هستند و کودک اغلب با تقلید کردن از فعالیتهای آنها کمک میگیرد.
اگر کودکی که به راحتی حرکات بزرگترها مانند جمع کردن لبها، در آوردن زبان، تولید صدا و تقلید صدا را به خوبی انجام میدهد، نشانه این است که نورونهای آیینهای فعالی دارد و از توانایی ذهنی خوبی برخوردار است.
مولفه توانایی کلامی و زبانی
زمان ادای کلمات و جملات و صحبت کردن یکی از موضوعاتی است که از طریق آن می توان به ارزیابی توانایی ذهنی و سنجش هوش کودکان پرداخت. چرا که نشان از فعالیتهای قسمت های عمده مغز دارد.
هوش کلامی زبانی توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و حل مسائل با استفاده از استدلال مبتنی بر زبان است که با بالاتر رفتن سن نقش مهمتری در زندگی فرد بازی میکند.
استدلال مبتنی بر زبان ممکن است شامل خواندن یا گوش دادن به کلمات، مکالمه، نوشتن یا حتی فکر کردن باشد: از یادگیری کلاس درس تا ارتباطات اجتماعی گرفته تا پیامک و ایمیل، دنیای مدرن ما حول گوش دادن یا خواندن کلمات برای معنا و بیان دانش از طریق زبان گفتاری ساخته شده است.
توانایی حافظه برای سنجش هوش کودکان
حافظه کودک را نیز با آزمایشهایی میتوان سنجید. فرض کنید به کودک 4 ماههای یک جغجغه داده اید و او قبلا با جغجغه یا اسباب بازی شبیه به آن بازی نکرده است.
بنابراین جغجغه جنبهای جدید از محیط است که کودک باید خود را با آن سازگار کند. و زمانی که اسباب بازی را در اختیارش قرار میدهید که قبلا با آن ساعتهایی بازی کرده است. در این صورت بهتر میتواند آنرا به دست بگیرد و با آن بازی کند. این نشانهای از توانایی حافظه نوزاد است.
در سنین بالاتر با راحتی بیشتری میتوان حافظه کودک را سنجید که بخش مهمی از هوشبهر که برای یادگیری لازم است به شمار می آید.
تفاوت میزان رشد مولفههای مختلف در سنجش هوش کودکان
به طور کلی رشد در قلمروهای مختلف آهنگهای مختلفی دارد. از این رو، کودکی که از لحاظ رشد حرکتی پیشرفت کرده است، ممکن است در رشد زبان پیشرفتی نداشته باشد.
بنابراین با ارزیابی همه جانبه و با کمک گرفتن از متخصص است که میتوان حدود هوشبهر کودک زیر دو سال را سنجید. اینکه کودک خیلی زود مهارت های حرکتی را بیاموزد نشانه تیزهوشی نیست. یا اینکه دیر باز کردن زبان هم نشانه کند ذهنی نیست.
بنابراین در سنجش هوش کودکان باید به تفاوت رشد بخش های مختلف توجه داشت. مولفههای مختلف با در کنار هم قرار گرفتن و با بررسیهای عصبشناختی و دقیق قابل نمرهگذاری و ارزیابی هستند. و با مشاهدات معمولی نمی توان به کودک برچسب تیزهوشی یا کند ذهنی زد.
این نکته نیز در سنجش هوش کودکان قابل توجه است که تمام مولفهها با آموزش قابل تغییر هستند. مثلا کودکی که زیاد با او صحبت میشود زودتر شروع به صحبت کردن میکند و یا مهارت های حرکتی قابل تمرین هستند.
بنابراین والدین با تمرین و توجه به نوزاد و با بازی ها و فعالیتهای سرگرمکننده و جذاب و استفاده از اسباب بازی های مناسب برای تقویت انواع هوش، میتوانند توانایی ذهنی کودک را تقویت نمایند.
نویسنده: بهناز کمالی
منابع:
السون، متیو اچ؛ هرگنهان (1392)مقدمهای بر نظریههای یادگیری (ترجمه سیف،علی اکبر) تهران، نشر دوران.
برک، لورا (1393) روانشناسی رشد ( ترجمه یحیی سید محمدی) تهران، انتشارات ارسباران.
پیرتو، جین (1385) رشد و آموزش کودکان و بزرگسالان با استعداد (ترجمه فاطمه گلشنی و دیگران) تهران، نشر روان.
گلاگر، جیمز (1369) آموزش کودکان تیزهوش (ترجمه: مجید مهدی زاده، احمد رضوانی) مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی.
لطف آبادی، حسن (1374) سنجش و اندازه گیری در علوم تربیتی و روانشناسی، مشهد، انتشارات فردوسی.
مک کنزی، والتر (1391) هوش های چندگانه و تکنولوژی و آموزشی (ترجمه زنگنه،حسین؛ شیری پور،مصطفی) تهران، نشر آییژ.
هنری ماسن،پاول؛ کیگان،جروم؛ کارول هوستون،آلتا؛ جین وی کانجر،جان (1384) رشد و شخصیت کودک (ترجمه مهشید یاسایی) تهران، انتشارات ماد.