خشم در کودکان امر بسیار رایجی است و یکی از چالشهای والدین در تربیت کودکان و نوجوان را تشکیل میدهد. همه ما در اطراف خود کودکانی را دیدهایم که احساس خشم خود را با آسیب رساندن به همسالانشان خالی میکنند. این برای مربیان کودکان هم موضوع چندان غافلگیرکنندهای نیست که یک کودک مدیریت خشم مناسبی نداشته باشد و خشم خود را با حالتی تهاجمی نشان دهد.
مهارت مدیریت هیجان که مدیریت خشم یکی از مصادیق آن است یکی از مهارت های زندگی است که باید به کودکان آموزش داده شود. اما چطور میتوانیم کودکان را در مسیری هدایت کنیم که بتوانند خشم خود را مدیریت و کنترل کنند؟ در این مقاله از مجله تخصصی آریاکید پاسخ این سوال را با شما در میان میگذاریم.
کودکان خشم را چگونه تجربه میکنند؟
یکی از مهمترین نکات درباره خشم در کودکان این است که احساس خشم بخشهای متفاوتی دارد. کودکان مسلما خشم را احساس میکنند و قطعا آن را ابراز میکنند. اما آنها درکی از خشم خود ندارند. (کوبلی، 1994)
این مقاله سعی بر آن دارد تا به والدین و معلمان کمک کند تا راهنمای کودکان در فهم احساس خشم و مدیریت آن باشند. علاوه بر آن در این مقاله نکاتی پیرامون چیزهایی که خشم در کودکان را بر می انگیزند، راه های معمول بیان خشم کودکان در کلاس های ابتدایی، چگونگی این احساس در کودکان و راه های کاربردی برای استفاده افرادی که با کودکان در تعاملند، مطرح خواهد شد.
چه چیزی باعث برانگیختن خشم در کودکان می شود؟
کودکان خشم را زمانی تجربه میکنند که از رسیدن به هدف خود منع گردیده یا راه رسیدن به هدف برای آنها مسدود شده باشد. (لویس، آلساندری و سالیوان، 1990) بنابراین خشم، توانایی درک این است که کسی یا چیزی مانع رسیدن به هدف شده است.
نکته جالب اینجاست که افراد برای تجربه احساس خشم به توانایی های سطح بالای شناختی احتیاج ندارند. ( بارت، لمب، گلد اسمیت و استنبرگ، 1983؛ کاراکر، لیک و پاری،1994)
کودکان خشم را چطور ابراز میکنند؟
خشم احساسی طبیعی و بخش مرتبط با هوش هیجانی و عاطفی افراد است، اما خشم اغلب به عنوان احساسی ناخوشایند و پرفشار شناخته میشود. (بالارد، کامینگز و لارکین، 1993) کودکانی که خشم خود را ابراز میکنند به بزرگسالان خود این پیام را میدهند که “من دارم با تلاش برای از بین بردن مانع رسیدنم به هدف، با استرسم مقابله میکنم.“
مخالفت فعال
خشم به عنوان یک احساس بنیادین محسوب میشود چرا که از راههای مختلف قابل بیان و ابراز است. رایجترین علل بروز خشم در رفتار کودکان در سنین پیش دبستان تعارضاتی درباره مالکیت و آسیبهای بدنی است. (فابس، ایزنبرگ، 1992)
برخی از کودکان از مالکیت، عزت نفس و جایگاهشان با حالت غیرتهاجمیای مثل گفتن جمله “پسش بده، اون مال منه” دفاع میکنند که به این شکل از عکسالعمل، مخالفت فعال گفته میشود.
تخلیه کردن
برخی دیگر از کودکان، راههای غیرتهاجمی دیگری از قبیل گریه کردن یا قهر کردن را انتخاب میکنند که با این نوع از واکنش این کودکان عملا فعالیتی برای حل مشکل خود نکردهاند. این نوع واکنش “تخلیه کردن” نام دارد و بیانگر این موضوع است که کودک نمیداند چطور و چگونه از راهی مستقیم و مثبت احساس خود را بیان کند.
کودکان از این شکل واکنش در مواقعی استفاده میکنند که بزرگسالان از آنها میخواهند کاری انجام دهند که خود کودک تمایلی به انجام آن ندارد. آنها در این مواقع در مییابند که بین قدرت آنها و بزرگسالان تفاوت زیادی وجود دارد. (لوین، 1995؛ زه مان و شیپمن، 1996)
برای مثال کودکان زمانی که معلم از آنها میخواهد کاری را بر خلاف میلشان انجام دهند اخم کرده و یا به اصطلاح عامیانه قیافه میگیرند. اما در تعامل با همسالان، کودکان خشم خود را به شکلی مستقیم نشان میدهند.
بعضی از آنها انتقام تهاجمی را انتخاب میکنند، مثل آسیب زدن یا اسم گذاشتن روی دیگر کودکان تا کودک تحریککننده را به عقب برانند و یا به معلم درباره کودک تحریککننده شکایت میکنند.
ابراز تهاجمی خشم
اما در بیشتر اوقات کودکان از راهی تهاجمی و مستقیم که همان حمله فیزیکی است از فرد تحریککننده انتقام میگیرند. در تحقیقات انجام شده در مورد شیوههای ابراز خشم در کودکان، در حدود 20% از کودکان پیش دبستانی خشم خود را با حالتی تهاجمی ابراز نمودند. (فابس، ایزنبرگ، 1992)
کودکان کوچکتر از سنین پیش دبستان، خشم خود را بسیار بیشتر از کودکان بزرگتر نشان میدهند. پسران بیشتر تمایل دارند تا خشم خود را از طریق تخلیه و یا روشهای نیمه تهاجمی ابراز کنند.
دختران نیز از دیگر سو، مکررا از همان مخالفت فعال استفاده میکنند که این تفاوت در ابراز خشم به دلیل جامعهپذیری متفاوت پسران و دختران است (فابس و آیزنبرگ، 1992؛ زه مان و گاربر، 1996؛ زه مان و شیپمن،1996؛ دیویس،1995).
طرحواره عاطفی چه نقشی در مدیریت خشم در کودکان دارد؟
یکی از دلایل اینکه برخی کودکان از راه پرخاشگری و تهاجم خشم خود را بیان میکنند به مفهوم طرحواره عاطفی باز میگردد. بحث مهم در رابطه با مدیریت خشم در کودکان درباره طرحواره عاطفیای است که آنها برای خود و از خلال رابطه با دنیای پیرامون خود میسازند.
کودکان طرحواره عاطفی خود را از طریق تماشای تلویزیون و فیلمها میسازند. برخورد با اطرافیان و خانواده و خواندن کتاب کودک نیز به ساخت این طرحوارهها کمک میکند. (هونیگ و ویتمر، 1992) این طرحوارههای شکل گرفته، بعدا به عنوان راهنمایی برای پاسخ دادن به موقعیتهای مختلف استفاده میشوند.
بیشتر کودکانی که از راه تهاجمی خشم خود را ابراز میکنند در سیستم خانوادگیای رشد کردهاند که پاسخهای تهاجمی به تعارضات را میپسندیده و به آن پاداش میدادهاند. این کودکان احتمالاً قربانی این پرخاشها بودهاند و یا شاهد چیزی بودهاند که به عنوان پیش زمینه خشم شناخته میشود (خشمی که توسط کودک مشاهده شده است اما مستقیما متوجه او نبوده است) . (کامینگز،1987)
کودکان به سطح بالای خشم از طریق افزایش استرس، ترس و پرخاش پاسخ میدهند. کودکان رشدیافته در بسیاری از سیستمهای خانوادگی طرحواره عاطفی خود را طوری ساختهاند که به آنها میگوید زمانی که با انواع موقعیتهای محرک خشم مواجه میشوند (خصوصا در تعاملات در مدرسه) از پرخاش استفاده کنند. (هیوزمن، 1988)
راهکارهایی برای مدیریت خشم در کودکان
برای آموزش مدیریت و کنترل خشم در کودکان، معلمهای کودکان در سنین پیش دبستان و سالهای اول مدرسه میتوانند توانایی بیان خشم از راهی غیر پرخاشگرانه را از طریق کمک و تشویق به ساخت طرحواره عاطفی مفید در آنها پرورش دهند.
کمک به رشد طرحواره عاطفی خوب راهکاری مناسب برای همه کودکان است، نه فقط آنهایی که پرخاشگری دارند. برای مثال کودکان پرخاشگر به راهنماییهای شخصی مناسبی نیاز دارند تا طرحواره معیوب خود را به بهترین شکل بازسازی کنند.
همزمان با اینکه کودکان در حال بازسازی طرحوارههای عاطفی خود هستند، معلمان باید به آنها راههای جدید تفکر و عمل را یادآوری کنند. دلیل این یادآوری چیست؟
حافظه کودکان در سنین پایین به خوبی اصلاح میشود اما کودک هم چنان میتواند راههای نه چندان مفید پاسخ به خشم را به یاد بیاورد. (پرلموتر، 1986) حتی بعد از اینکه معلم و والدین در حال کار کردن بر روی طرحوارههای جدید هستند، کودک میتواند طرحوارههای قدیمی را نیز به یاد بیاورد. (فریمن، لاکویی و کولتن، 1995)
در ادامه راههایی برای رشد طرحواره عاطفی سالم برای بیان خشم در کودکان ارائه میگردد.
انتقال پیام مفید در مورد خشم به کودکان
پیامهای مفیدی در باره احساسات و بیان خشم برای کودکان بفرستید:
- اول، کاملا طبیعی و بهنجار است که در زمانهایی احساس خشم به ما دست بدهد.
- دوم، به کودک خشمگین نباید خندید، نباید او را ندیده گرفت یا او را ناراحت کرد.
- سوم، ابراز خشم از طریق آسیب رساندن به حیوانات یا دیگران درست نیست.
- و چهارم، ما به تو خواهیم گفت که چطور خشم خودت را ابراز کنی بدون اینکه به دیگران آسیب برسانی. (بامریند، 1996)
یاد دادن بیان خشم با کلام
برای مدیریت و کنترل خشم کودکان و نوجوانان به آنها یاد بدهید که چطور خشم خود را با کلمات بیان کنند. کودکان به راهنمایی صریح نیاز دارند تا بتوانند خشم خود را با کلمات بیان کنند. برخی از کودکان بزرگسالانی را میبینند که خشم خود را از راهی نه چندان مناسب ابراز میکنند.
برای مثال والدین در نامگذاری احساساتی مثل خشم برای کودکان چندان موفق نیستند. در نتیجه کودکان در شرایطی به مدرسه میآیند که قادر به نامگذاری احساسات خود نیستند و یا حتی نمیدانند که خشم نیز یکی از احساسهای طبیعی ما است. (میلر و اسپری، 1987)
برای مثال به چنین کودکانی به این شکل میتوان کمک کرد: “به نظر می رسه الان خیلی ناراحتی. تو میتونی به دوستت که ناراحتت کرده بگی که الان چه حسی داری. بگو عصبانیام چون منو هل دادی و انداختی زمین.“
لازمه این شیوه بیان خشم این است که هوش کلامی زبانی و هوش بین فردی در کودک شما تقویت شود.
آموزش ارزیابی درجههای خشم به کودکان
به کودکان درباره کمی خشمگین بودن یا خیلی خیلی خشمگین بودن آموزش بدهید. بعد از اینکه به کودک اموزش دادید که بفهمد چه احساسی را تجربه میکند و این احساس چه اسمی دارد، نوبت این است که به او بیاموزید این احساس درجههای مختلفی دارد.
برای مثال “راننده اتوبوس کمی عصبانی به نظر میرسه، احتمالا چون دیر کردیم دلخور و یه کم عصبانی شده.” یک مثال دیگر: “اون مرد خیلی عصبانیه، وقتی اون آقاهه گلهای باغچهشو لگد کرد خیلی خیلی عصبانی شد.”
با توضیح درجههای مختلف خشم به کودکان، به آنها کمک میکنید تا ابراز خشم کلامی خود را گسترش دهند.
آموزش صحبت درباره موقعیت احساس خشم
یک راهکار آموزش مدیریت خشم به کودکان این است که احساس خشم را برای کودک توضیح دهید. کودک خشمگین را تشویق کنید تا درباره موقعیتی که باعث خشمش شده است، صحبت کند. زمانی که والدین یا معلم درباره احساسات با او حرف میزنند، بدون قضاوت به او گوش میدهند و احساساتشان را شرح میدهند، کودک کم کم خشم خود را میفهمد.
همانطور که آنها حرف میزنند، بزرگتر کودک را راهنمایی میکند تا چطور خشمش را مدیریت کند، آن را بشناسد و به درستی نامگذاریاش کند. سپس میتوان کودک را راهنمایی کرد تا از شرایط خشم به موقعیتی منطقی برسد. در نهایت کودک شما خواهد توانست این روند طی شده را، ارزیابی نماید. (براون و دان، 1996، دنهام،1994)
آموزش از طریق کتاب ها و داستان ها
یکی از راهکارهای آموزش مدیریت خشم به کودکان و نوجوانان این است که کتابهایی مناسب این موضوع برای آنها تهیه نمایید. خرید کتاب کودک که به طور اصولی به موضوع خشم پرداخته باشد میتواند به آنان بیاموزد چطور خشمشان را کنترل کنند. زمانی که کتابی را درباره خشم برای کودکتان میگیرید، این سوالها را از خودتان بپرسید:
- آیا این کتاب از واژگان درستی درباره خشم استفاده میکند؟
- این کتاب از دایره لغات خوبی برای گسترش و تصریح بیان خشم استفاده میکند؟
- آیا این کتاب خشم را به عنوان احساسی طبیعی و بهنجار مطرح میکند؟
- این کتاب اتفاق خاصی که منجر به خشم در کودکان میشود را شناسایی میکند؟
- و مهمتر از همه، آیا این کتاب به کودک یاد میدهد که چطور خشم خود را مسئولانه مدیریت کند بدون اینکه به دیگران آسیب برساند؟ (ماریون،1995)
نگاه از نقطه نظر دیگران
تشویق کودکان به فکر کردن از نقطه نظر دیگران به عنوان جنبهای از هوش عاطفی و هوش بین فردی میتواند هدف بلند مدت مطلوب برای مشکل ابراز نادرست خشم کودکان و نوجوانان باشد (ماریون، 1995). اما مشکل این است که کودکان در یک زمان مشخص میتوانند فقط بر یک موضوع تمرکز کنند. آنها از لحاظ ویژگیهای رشدی، فاقد توانایی تفکر از منظر دیگران، خصوصا در مواقع مشکل، هستند.
توجه به نقطه نظر دیگران برای مدیریت خشم مهارتی است که خود به خود رشد نمیکند. بلکه نیازمند آموزش و تمرین در طول سالیان است.
کلام آخر درباره خشم در کودکان
کودکان ما هر روزه با موقعیتهایی روبرو می شوند که احساس خشم را در آنها بر میانگیزد. به دلیل اینکه هر کودکی خشم خود را با راهی منحصر به فرد بیان میکند، چالش ما این است که به آنها کمک کنیم خشم خود را بفهمند و یاد بگیرند که چطور آن را مدیریت کنند.
مدیریت هیجان و خشم یکی از مهمترین مهارت های زندگی است است که هر کودکی و نوجوانی باید آن را بیاموزد. علاوه بر راهکارهای ارائه شده، استفاده از برخی اسباب بازی ها مثل کیسه بوکس نیز میتواند برای تخلیه مثبت خشم برای کودکان مفید باشد.
نویسنده: عرفان چیتگر
منابع:
Marion, M. (1995). Guidance of young children. Columbus, OH: Merrill.
Kuebli, J. (1994). Young children’s understanding of the causes of anger and sadness. Child Development, 66(3), 697–710.
Lewis, M., Alessandri, & Sullivan, M. (1990). Violation of expectancy, loss of control, and anger expressions in young infants. Developmental Psychology, 26, 745–751.
Campos, J., Barrett, K., Lamb, M. Goldsmith, H., & Stenberg, C. (1983). Socioemotional development. In M. Haith & J. Campos (Eds.) Infancy and developmental psychobiology. Vol. II. Handbook of child psychology (pp. 783–915). New York: Wiley.
Karraker, K., Lake, M., & Parry, T. (1994). Infant coping with everyday stressful events. Merrill-Palmer Quarterly, 40, 171–189.
Ballard, M., Cummings, E., & Larkin, K. (1983). Emotional and cardiovascular responses to adults’ angry behavior and challenging tasks in children of hypertensive and normotensive parents. Child Development, 64, 500-515.
Fabes, R.A., & Eisenberg, N. (1992). Young children’s coping with interpersonal anger. Child Development, 63, 116–128.
Zeman, J., & Shipman, K. (1996). Children’s expression of negative affect: Reasons and methods. Developmental Psychology, 32(5), 842–850.
Zeman, J., & Garber, J. (1996). Display rules for anger, sadness, and pain: It depends on who is watching. Child Development, 67(3), 957–974.
Honig, A., & Wittmer, D. (1992). Prosocial development in children: Caring, sharing, and cooperation: A bibliographic resource guide. New York: Garland Press.