مهارت مدیریت هیجان یکی از مهارت های ده گانه زندگی است که نقش مهمی در تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان دارد. اگر کودکان به مهارت های کنترل هیجانات و تنظیم هیجانی دست یابند، قادر خواهند بود با هر موقعیتی کنار آمده و با مشکلات مقابله کنند. در این مقاله از مجله تخصصی آریاکید به مهارت مدیریت هیجانی و راهکارهای تقویت آن در کودکان و نوجوانان میپردازیم.
مهارت مدیریت هیجان چیست؟
مهارت مدیریت هیجان (Management of Emotions skills) یا مهارت مدیریت هیجانی تواناییهایی هستند که به شما کمک میکنند واکنشهای عاطفی خود را به موقعیتها تنظیم کنید. آنها بخش کلیدی هوش هیجانی هستند، که اصطلاحی است که به توانایی فرد در شناسایی و درک احساسات خود و دیگران اشاره دارد.
مهارت مدیریت هیجان کمک میکند تا به افراد یا رویدادها واکنش سازنده و مفید نشان دهیم. یادگیری نحوه مدیریت احساسات میتواند با کمک به انتخابهای منطقی و توسعه روابط با دیگران، در ابعاد مختلف زندگی موثر و مفید باشد.
شواهد نشان میدهد که مهارت مدیریت هیجان نقش کلیدی در مدیریت خشم و کاهش پرخاشگری و مهارت مدیریت تعارض در دورههای اولیه رشد ایفا میکند.
مهارت مدیریت هیجان به عنوان توانایی فرد در تغییر شکل دادن هیجانات یا ایجاد مکانیسمهای مقابلهای به منظور مدیریت هیجانی تعریف میشود.
کودکان راهبردهای گوناگونی مثل تحریک حسی و حرف زدن با خود را برای تنظیم هیجانی به کار میبرند. با افزایش آگاهی کودکان از این راهبردها و استفاده از آنها فراوانی طغیانهای هیجانی در سالهای کودکی کم میشود.
شکلگیری و رشد هیجانات در کودکان
همه ما با هیجانات و احساسات مختلف به دنیا میآییم، اما همه این هیجانات به طور ذاتی در ما وجود ندارند. بچه ها با واکنشهای هیجانی مانند گریه، گرسنگی و درد به دنیا میآیند. اما با افزایش سن، هیجانات دیگر را یاد میگیرند.
هشت هیجان اصلی
هیچ توافق کلی در مورد هیجانات ذاتی در مقابل هیجانات آموخته شده از زمینههای عاطفی، اجتماعی و فرهنگی، وجود ندارد. با این حال، به طور گسترده پذیرفته شده است که هشت هیجان اصلی درونی عبارتند از:
- خشم
- غم
- ترس
- شادی
- علاقه
- تعجب
- انزجار
- شرم
این هیجانات به شیوههای مختلف آشکار میشوند. به عنوان مثال، رنجش و خشونت اغلب از خشم ناشی میشود و اضطراب اغلب با ترس همراه است.
هیجانات ثانویه همیشه با این هشت هیجان اولیه مرتبط هستند و واکنش عاطفی ما را به هیجانات خاص منعکس میکنند. ما این هیجانات ثانویه را از تجربیات خود میآموزیم.
به عنوان مثال، کودکی که به دلیل عصبانی شدن تنبیه شده است، ممکن است دفعه بعد که عصبانی میشود احساس اضطراب کند.
کودکی که به دلیل ابراز ترس مورد تمسخر قرار گرفته است ممکن است دفعه بعد که بترسد احساس شرمندگی کند.
به عبارت دیگر، نحوه واکنش ما به احساسات فرزندانمان بر رشد هوش هیجانی آنها تأثیر دارد.
هیجان در نوزادان
نوزادان اساسا توسط هیجانات و احساساتی هدایت میشوند که به طور ذاتی در آنان وجود دارد. به عنوان مثال، گریه معمولا تلاشی برای اجتناب از محرکهای ناخوشایند یا حرکت به سمت محرکهای خوشایند (غذا، لمس، آغوش) است.
شواهد نشان میدهد که در شش ماهه اول، نوزادان میتوانند با اتخاذ رفتارهای خودآرامبخش مانند مکیدن، پریشانی را تجربه کرده و به آن پاسخ دهند. مطالعات دیگر نشان دادهاند که کودکان نوپا در دوران نوزادی مهارتهای خودتنظیمی را توسعه میدهند و بسته به تأثیر عاطفی آنها قادر به نزدیک شدن یا اجتناب از موقعیتها هستند.
بی اعتباری عاطفی باعث میشود بچه ها یاد بگیرند چگونه هیجانات خود را مدیریت کنند. وقتی به کودکان یاد میدهیم که احساسات و هیجانات خود را شناسایی کنند، چارچوبی را به آنها میدهیم که به توضیح هیجان آنها کمک میکند. و این امر باعث میشود که آنها راحتتر با آن احساسات به روشی مناسب از نظر اجتماعی کنار بیایند.
احساساتی که کودکان تجربه میکنند بسته به سن متفاوت است.
توسعه مهارت مدیریت هیجان در کودکان
مدیریت هیجانی نوزادان
یک مطالعه اخیر نشان میدهد که “گوش دادن به آهنگهای پخش شده میتواند به مدیریت هیجان در نوزادان شش تا نه ماهه کمک کند و آنان را مدت طولانیتر نسبت به آرامبخشی لفظی بزرگسالان، در وضعیت نسبتا خشنود یا خنثی نگاه دارد.”
این مطالعه توضیح میدهد که آواز چندوجهی برای آرام کردن نوزادان 10 ماهه بسیار برانگیخته، موثرتر از گفتار مادر است. همچنین نشان میدهد که آهنگهای موسیقی در کاهش ناراحتی مؤثرتر از لالاییها هستند.
مهارت مدیریت هیجان در کودکان نوپا
نوزادان در یک سالگی، این آگاهی را پیدا میکنند که والدین میتوانند به آنها کمک کنند تا هیجانات خود را تنظیم کنند.
کودکان نوپا شروع به درک این موضوع میکنند که برخی از هیجانات با موقعیتهای خاصی مرتبط هستند. تعدادی از مطالعات نشان میدهد که ترس سختترین هیجان برای کودکان نوپا است.
در این سن، والدین میتوانند از رویکردهای مناسب سن برای صحبت با بچهها در مورد هیجانات و تشویق آنها برای نامگذاری آنها استفاده کنند.
بچه در دو سالگی میتوانند استراتژیهایی را برای مقابله با هیجانات دشوار اتخاذ کنند. به عنوان مثال، آنها میتوانند از چیزهایی که آنها را ناراحت میکند، فاصله بگیرند.
آموزش مهارت مدیریت هیجان به کودکان نوپا
بر اساس یک مطالعه، تغییر موقعیت و حواسپرتی بهترین راهبردها برای کمک به کودکان برای مدیریت هیجاناتی مثل خشم و ترس در این سن هستند.
به عبارت دیگر، کمک به کودکان نوپا برای دروی از موقعیتهای ناراحتکننده یا منحرف کردن حواس آنها از این موقعیتها یکی از موثرترین راهبردهای تنظیم هیجان است.
اسباب بازی ها ابزارهای مناسبی برای پرت کردن حواس کودکان در این موقعیتهای دشوار هستند.
همانطور که کودکان، بزرگتر میشوند، میتوان به آنان یاد داد که خودشان این موقعیتها را مدیریت کنند.
در این سن آنها قادر به درک هیجانات مختلف و یادگیری روشهای مختلف مهارت مدیریت هیجان و خودتنظیمی هستند که میتواند به آنها در مقابله با موقعیتهای دشوار کمک کند.
ارائه یک چارچوب مناسب به کودکان نوپا میتواند به آنها کمک کند تا یاد بگیرند که چگونه از مهارت مدیریت هیجانی برای کنترل هیجانی خود استفاده کنند.
نامگذاری هیجانات
توانایی کودک شما برای درک و مدیریت احساسات در طول زمان رشد میکند. وقتی فرزند شما در مرحله نوپایی است، برای درک احساسات به کمک نیاز دارد.
این کمک شامل شناخت و نامگذاری هیجانات است و زمینه را برای مدیریت هیجانات با بزرگتر شدن فرزندتان فراهم میکند.
نامگذاری هیجانات به کودکان نوپا کمک میکند تا یاد بگیرند که هیجانات، احساساتی طبیعی هستند.
رویدادهای روزمره فرصتهایی را برای صحبت با بچهها در مورد هیجانات فراهم میکند:
او مطمئنا عصبانی به نظر میرسد.
به نظر شما چرا او اینقدر غمگین به نظر می رسد؟
نامگذاری هیجانات و گفتگو با کودک در این زمینه، علاوه بر تقویت مهارت مدیریت هیجان به رشد هوش کلامی زبانی و هوش بین فردی در کودک کمک میکند.
مهارت مدیریت هیجان در دوران کودکی
بچه ها در سالهای کودکی هیجانات زیادی را تجربه میکنند. بسیاری از هیجانات ثانویه در این سن وارد بازی میشوند. کودکان می توانند عبارات هیجانی مناسب از نامناسب را درک کرده و تمایز دهند. اما هنوز بیان احساسات خود برایشان دشوار است، به خصوص اگر یاد نگرفته باشند که آنها را شناسایی و نام ببرند.
سه مرحله آموزش مهارت مدیریت هیجانی به کودکان
مهارت مدیریت هیجان فقط کنترل یا بیان احساسات به شیوه مناسب اجتماعی نیست. آموزش مهارت مدیریت هیجان به کودکان دارای سه مرحله است:
-
آموزش شناسایی هیجانات به کودکان
اینکه کودکان بتوانند هیجانات مختلف را شناخته و نامگذاری کنند.
-
آموزش عوامل محرک هیجانات
کمک به آنها در شناسایی عواملی که هیجانات را تحریک میکند و آموزش به آنها که خودشان آن احساسات را مدیریت کنند. وقتی به بچه ها یاد میدهیم که هیجانات آنها طبیعی است، به آنها کمک میکنیم احساسشان را عادی و قابل کنترل ببینند.
الگوبرداری از رفتار مناسب در دوران کودکی نیز برای آموزش مهارت مدیریت هیجان مهم است. به طور مثال بهترین راه برای آموزش واکنش مناسب به خشم به فرزندتان این است که در عمل به او نشان دهید که چطور باید این کار را انجام داد.
شواهد نشان میدهد که بچه ها هیجانات ما را درک میکنند، و آنهایی که در معرض بسیاری از هیجانات منفی هستند، بیشتر با مشکل مواجه میشوند.
-
تایید هیجانات و ایجاد محیط مناسب ابراز آنها
در نهایت، کمک به کودکان برای مدیریت هیجاناتشان با اعتبار بخشیدن به آن احساسات و فراهم کردن محیطی که در آن احساس امنیت برای ابراز آنها داشته باشند، آغاز میشود.
همانطور که چندین مطالعه نشان داده است، کودکانی که احساس امنیت میکنند، به احتمال زیاد مهارت مدیریت هیجان و تنظیم هیجانی مناسب را برای مقابله با هیجانات دشوار را بهتر توسعه داده و از آنها به خوبی استفاده میکنند.
نکات کاربردی برای آموزش مهارت مدیریت هیجان به کودکان و نوجوانان
در ادامه نکاتی را برای آموزش مهارت مدیریت هیجان به کودکان و نوجوانان ذکر میکنیم.
به کودکان یاد دهید که آنها مسئول مدیریت هیجانات خودشان هستند.
والدین و مربیان باید به کودکان آموزش دهند که آنها مسؤولیت دارند افکار و احساسات خود را در نظر بگیرند و آنها را مدیریت کنند.
والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که هر بار کودک هیجانات منفی را تجربه میکند، قادر است واکنشهای متعددی را به این هیجانات نشان دهد؛ هم واکنش مناسب و هم واکنش نامناسب.
در این هنگام والدین و مربیان بایستی به آنچه درون کودک رخ میدهد (منظور هیجانات کودک است) توجه داشته باشند و واکنشهای همدلانه ارائه دهند. با این حال والدین نبایستی هرگز به کودکان اجازه دهند که آنها به این باور برسند که سرچشمه حالات منفی آنها دیگران هستند.
به بیان دیگر آنها باید متوجه این امر باشند که مسؤول احساسات و هیجانات خودشان فرد دیگری نیست و خود آنها مسؤول هیجانات خود هستند.
عدم تقویت هیجانات منفی
بسیاری از کودکان از همان سالهای نخست درمییابند که نشان دادن نامناسب هیجانات منفی مثل خشم خیلی مؤثر است چراکه از این طریق به آنچه میخواهند میرسند.
از این رو والدین و معلمان به هیچ عنوان نباید چنین رفتارهایی را در کودکان تقویت کنند. کودک باید بیاموزد که با استفاده از مهارت مدیریت هیجان، احساسات خود از جمله هیجان خشم را کنترل کند و آن را به شکل مناسبی بروز دهد.
الگوی مهارت مدیریت هیجان باشید
کودکان با مشاهده بزرگسالان، در مورد مدیریت هیجان یاد میگیرند. پس باید سعی کنیم الگوی خوبی در مهارت مدیریت هیجان برای آنها باشیم.
هنگامی که بزرگسالان هیجاناتی همچون خشم، پرخاشگری، بدخلقی و تحریکپذیری را به نامناسبترین وجه نشان میدهند، به کودکان میآموزند که در زندگی میتوان این هیجانات را به شکل نامناسب نشان داد.
والدین و مربیان بایستی در نحوه نشان دادن هیجانات خود بسیار دقت کنند.
توجه به علت هیجانات اولیه کودک
والدین باید این امر را در نظر بگیرند که عصبانیت و پرخاشگری یک هیجان ثانوی است. هیجان اولیه نیاز ارضانشده کودک است.
بهتر است والدین و مربیان تلاش کنند تا نیاز ارضانشده کودکان را دریابند و برای ارضای آن اقدامات مناسبی انجام دهند. به عنوان مثال کودک ممکن است عصبانیت را به عنوان یک هیجان ثانوی تجربه کند چراکه ممکن است ناکام یا ناامید شده باشد.
برای آموزش مهارت مدیریت هیجان، والدین و مربیان باید از طریق گفتگو و صحبت سعی کنند بینشهایی را در مورد هیجانات ایجاد کنند. این هیجانات باید کنترل شود و مدیریت هیجانی صورت گیرد، نه اینکه نادیده گرفته شود.
تمرینهایی برای آموزش مهارت مدیریت هیجان
والدین در زمینه آموزش مهارت مدیریت هیجان، علاوه بر آنکه نکاتی را رعایت میکنند، بهتر است تمرینات و آموزشهایی نیز به کودکان برای تنظیم و کنترل هیجان ارائه دهند. برخی از این تمرینها عبارتند از:
تمرین تفس عمیق
والدین بایستی به کودک هنر نفس کشیدن را بیاموزند. کودکان باید یاد بگیرند در هنگامی که هیجانات بر آنها غالب میشود، چند نفس عمیق بکشند و به آرامی آن را بیرون بدهند.
تمرین صندلی تفکر
والدین بایستی تمرین صندلی تفکر را با کودک خود انجام دهند. در این تمرین کودک باید روی صندلی بنشیند و در مورد رفتارش فکر کند.
کودک باید در مورد آنچه فکر کرده، صحبت کند. یک دقیقه برای هر سن باید برای نشستن کودک اختصاص داده شود. به عنوان مثال یک کودک ۵ ساله باید ۵ دقیقه روی صندلی بنشیند.
این جریان یعنی صندلی تفکر بیشتر در مواقعی اجرا میشود که کودک دچار هیجانات شدیدی شده است.
تمرین نوار پارچهای
والدین می توانند یک نوار پارچهای به مچ دست کودک خود ببندند تا یادآور و نشانهای باشد برای آنکه کودک هیجانات شدید خود را کنترل و تنظیم کند.
این کار باید در مواقعی صورت بگیرد که کودک چندین بار در کنترل هیجانات خود دچار مشکل شود.
تمرین گفتگو در مورد روشهای ابراز هیجانات
برای آموزش مهارت مدیریت هیجان، بهتر است والدین به کودکان اجازه دهند در مورد راههای صحیح و غلط مقابله با احساسات به بحث بپردازند.
مربیان و والدین باید به کودکان آموزش دهند که کنترل درون آنها است، از این رو میتوانند واکنشهای خود را به موقعیت انتخاب کنند و نباید قربانی محیط و موقعیت شوند.
والدین میتوانند به کودکان اجازه دهند خود را در موقعیتی مجسم کنند که به طور موفقیتآمیزی با آن موقعیت کنار آمدهاند (تجسمسازی).
سخن آخر مهارت مدیریت هیجان
مهارت مدیریت هیجان یکی از مهارت های ده گانه زندگی و یکی از ابعاد هوش هیجانی است و نقش مهمی در کیفیت زندگی کودکی و بزرگسالی انسانها دارد.
در این مقاله از مجله تخصصی آریاکید به رشد هیجانات در کودکان و راهکارهایی برای تقویت مهارت مدیریت هیجان در کودکان و نوجوانان پرداختیم.
بهرهگیری از این توصیهها و همچنین استفاده از اسباب بازی های مناسب برای تقویت مهارت مدیریت هیجان میتواند برای بهبود این مهارت کلیدی در فرزند شما موثر واقع شود.
منابع:
کاتمن، جان. (۱۳۹۳). پرورش هوش هیجانی در کودکان (ترجمه حمیدرضا بلوچ). انتشارات رشد.
پوپ، آلیس. (۱۳۹۱). افزایش احترام به خود در کودکان (ترجمه پریسا تجلی). انتشارات رشد.
اکلرک، ریتا. (۱۳۹۱). هوش هیجانی برای کودکان (ترجمه علی کریمی). انتشارات رسانه تخصصی.
https://www.indeed.com/career-advice/career-development/emotional-management-skills
https://www.gottman.com/blog/age-age-guide-helping-kids-manage-emotions/